نیازهای کودکان و نوجوانان
نیازهای کودکان و نوجوانان متفاوت از نیازهای انسان بزرگسال نیست. همه ما انسانها پنج نوع نیاز اساسی داریم. این نیازها تاثیر زیادی در تصمیمگیریهای ما دارد و بر اساس همین تصمیمها ما رفتارهایی را از خود نشان میدهیم. البته باید اشاره کنم که با توجه به شرایط و خصوصیاتِ هر کدام از ما، اولویت نیازها میتواند فرق داشته باشد.
نیازهای کودک با نیازهای نوجوان فرقی ندارد اما اولویتهای کودک با اولویتهای نوجوان فرق میکند. بچهها در سنین کودکی وابستگی بیشتری به والدین دارند برای همین نیاز به بقا در آنها پررنگتر است. در دوران نوجوانی نیاز به بقا کمرنگ میشود و نیاز به استقلالطلبی و قدرت پررنگتر میشود.
علاوه بر اینکه سن فرزند تعیین میکند که کدام نیاز اهمیت بیشتری دارد، شرایط روحی و جسمی بچهها و رفتارهایی که خانواده یا جامعه با کودک و نوجوان دارند هم در پررنگ شدن نیازهای کودک و نوجوان نقش دارد.
با گذشت زمان و تغییر شرایط، اولویتِ نیازهای فرزندان هم تغییر پیدا میکند. در بررسی نیازهای کودکان و نوجوانان آن چیزی که اهمیت دارد نوع رفتاری است که آنها به دلیل خواسته و نیازی که دارند از خود نشان میدهند.
اگر نیازهای کودک یا نوجوان شما برآورده نشود نارضایتی و احساس عدم امنیت را در آنها ایجاد میکند.این مسئله علاوه بر اینکه در رفتار فرزندتان تأثیرگذار است بلکه در سلامتی جسمی و روحی او نیز تاثیرگذار خواهد بود. از طرفی وقتی والدین به نیازهای فرزندان توجه کافی داشته باشند نه تنها آرامش در خانواده برقرار میشود بلکه در شاد بودن فرزند هم تاثیر دارد. شاد بودن فرزند موضوع مهمی است که در مقاله فرزند شاد و موفق به آن اشاره کردهام.
ما در ادامه نیازهای کودکان و نوجوانان را بررسی میکنیم. همانطور که اشاره کردم نیازهای کودک و نوجوانتان با نیازهای انسان بزرگسال تفاوتی ندارد و تنها اولویت نیازها متفاوت است. پس مواردی که ذکر میشود در مورد شما هم صدق میکند.
اصلیترین نیاز کودکان و نوجوانان چیست؟
اصلیترین و مهمترین نیاز کودک نیاز به بقاء و زنده ماندن است. البته در گذشته این نیاز در انسانها اهمیت زیادی داشت. هرچند به نظر میرسد این نیاز مثل گذشته چندان جدی نیست و بقاء و زنده ماندن دیگر مانند گذشته در معرض خطر نمیباشد اما نیاز جنسی و همینطور نیاز به امنیت و آرامش هم در بخش نیاز به بقاء قرار میگیرند.
نیاز به بقا یکی از مهمترین نیازهای کودکان و نوجوانان است. کودکان به خاطر احساس ضعف و ناتوانی که دارند نیاز به بقاء خود را در حمایت خانواده از خودشان میبینند. برای همین اگر احساس کنند این نیاز مورد تهدید قرار گرفته حس ناامنی و اضطراب بر آنها غلبه میکند.
کودکان برای رهایی از این احساس رفتارهایی از خود نشان میدهند که به نظرشان درست است؛ مثل گریه کردن، عصبانی شدن، پرخاشگری و لجبازی. اینها رفتارهایی هستند که کودک در مواجهه با ترس و ناامنی از خود نشان میدهد.
نیاز به بقا در بزرگسالان
در افراد بزرگسال هم همینطور است. افراد بالغ و بزرگسال هم با توجه به نیازشان عکسالعملهای متفاوتی از خود نشان میدهند. فرض کنید یکنفر احساس تشنگی زیادی داشته باشد. اگر این فرد در خانه خودش باشد رفتار او میتواند حرکت به سمت شیرآب و خوردن یک لیوان آب باشد اما اگر همین شخص در بیابان یا در جایی باشد که دیگران مانعی برای آب خوردن باشند رفتار او میتواند به جنگ و خونریزی منتهی شود. در حقیقت اگر برای رفع نیاز، محدودیت ایجاد شود رفتار انسانها هم متقاوت خواهد شد. این رفتار میتواند مشابه رفتاری باشد که یک کودک از خود نشان میدهد.
ما در عصری زندگی میکنیم که تهدید برای این نیاز در انسانهای بالغ بسیار کمرنگ شده است اما نیاز کودک به بقاء همچنان پابرجاست. حتی یک نوجوان هم ممکن است بخاطر رفتار والدین و جامعه چنین نیازی را احساس کند. بنابراین نیاز کودکان و نوجوانان به بقاء همچنان باقی است.
بسیاری از رفتارهای ناهنجار کودکان و نوجوانان احتمالاٌ بخاطر حس ناامنی و اضطراب نسبت به بقاء است. اگر والدین بطور آگاهانه در حمایت از فرزند و رفع این نیازشان تلاش کنند در رفتار فرزند هم تغییرات مثبت ایجاد خواهد شد. این موضوع نه تنها برای نیاز به بقاء بلکه برای نیازهای دیگر هم درست است. هر انسانی چه کودک و چه بزرگسال، بنابر نیازی که برایش بوجود میآید یک نوع رفتاری از خود نشان میدهد. رفتاری که انسانها در رفع نیاز از خود نشان میدهند از دید خودشان بهترین کاری است که باید انجام شود تا نیازشان را برطرف کند.
دومین نیاز کودکان و نوجوانان
یکی دیگر از نیازهای کودکان و نوجوانان که در همه انسانها وجود دارد نیاز به ارتباط با دیگران است. کودک از همان نوزادی میل زیادی به داشتن ارتباط با دیگران برای رفع نیازهای خود است. به تدریج با بزرگ شدنِ کودک این نیاز به شکل دیگری در کودک نمایان میشود. مثلاٌ کودک برای غذا خوردن نیاز به کمک دیگران دارد و نیاز به ارتباط با اطرافیان برای این کار اهمیت دارد. اما با بزرگتر شدن کودک و بدست آوردن توانایی جسمی، نیاز به ارتباط با دیگران برای یادگیری و بازی در کودک خودش را نشان خواهد داد.
در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی هم این نیاز به شکلهای مختلف در آدمها وجود دارد. عشق ورزیدن و احساس تعلق دیگران، کمک گرفتن از دیگران، آموزش و یادگیری از دیگران عواملی هستند که نیاز به ارتباط داشتن با افراد دیگر جامعه را در هر مرحله از زندگی برای انسانها تقویت میکند.
در دوره نوجوانی این نیاز در فرزندان به شدت تقویت میشود. آنها به دنبال افراد قابل اعتمادی هستند تا بتوانند با خیال راحت مشکلات خود را با آنها در میان بگذارند. نوجوانان به دنبال افرادی هستند که دنیای آنها را درک کنند و راه حلی برای مسائل و دغدغههایشان پیدا کنند.
اکثر نوجوانان با همکلاسیها و دوستان هم سن خود ارتباط بهتری برقرار میکنند. چون با آنها احساس امنیت و آرامش دارند و تصورشان این است که بهتر از طرف دوستان درک میشوند. اگر والدین میخواهند ارتباط نزدیکی با فرزندان خود داشته باشند در درجه اول باید انتقاد و سرزنش را کنار بگذارند و عشق ورزیدن به فرزند را همواره در نظر داشته باشند تا فرزند بتواند راحت تر درخواستها و مشکلات خود را بیان کند.
نیازهای نوجوانان به آزادی
نیاز به آزادی یکی دیگر از نیازهای کودکان و نوجوانان است که میزان شدت و توجه افراد به آن از دوران کودکی تعیین میشود. فرزندان با توجه به محیط خانواده و رفتارهایی که در خانه مشاهده میکنند میزان تمایل خود را به این نیاز تعیین میکنند.
در خانوادههایی که پدر و مادر محدودیتهایی را ایجاد میکنند که توجیهی برای فرزند ندارد این نیاز بیشتر خودش را نشان خواهد داد. بخصوص در دوران نوجوانی که فرزندان احساس میکنند نیاز به آزادی بیشتری دارند و به سمت استقلال طلبی پیش میروند. در صورتیکه در خانوادههایی که والدین بر مبنای آگاهی اختیارات لازم را به فرزند میدهند ممکن است در ظاهر چنین استنباط شود که فرزند چنین نیازی در وجودش نیست.
در دوره نوجوانی، فرزندان میخواهند مستقل فکر کنند و تصمیم بگیرند. نوجوانان معمولاً دوست دارند بدون دخالت دیگران کارهای مورد علاقه خود را انجام دهند. دخالت اطرافیان و مخصوصاً خانواده در تصمیمگیریهای یک نوجوان، میتواند حساسیت او را بیشتر کند.
در بعضی مواقع اختلاف نظرها به بحث و منازعه هم تبدیل شود و سرانجام رفتارهایی که در این دوران، هم از طرف خانواده و هم از طرف نوجوان شکل میگیرد، میزان نیاز به آزادی را در نوجوان تعیین میکند. همین موضوع یکی از عوامل تعیین کننده نیاز نوجوان به استقلال و آزاد بودن خود در بزرگسالی میشود. بنابراین نیازهای فرزندان در دوره نوجوانی و جوانی میتواند او را به سمت استقلالطلبی پیش ببرد.
رفتار فرزند برای کسب آزادی
همانطور که قبلاً هم اشاره کردم رفتارهایی که یک نوجوان انجام میدهد در جهت برآورده کردن خواستهها و نیازهایش میباشد. اگر یک نوجوان نیاز به آزادی خودش را در معرض تهدید ببیند ممکن است رفتارهایی خودخواهانه از خود نشان دهد که ارتباط بین خانواده و فرزند را کمرنگ میکند. بنابراین در این حالت نیاز به آزادی میتواند جزء مهمترین نیازهای نوجوان قرار بگیرد و نوجوان تلاش زیادی برای رفع این نیاز انجام دهد.
بهترین روش برای جلوگیری از این نوع رفتارها آگاهی پیدا کردن فرزندان به آثار و تبعات تصمیماتی است که خودسرانه گرفته میشود. هر چند بهتر است آنها در تصمیمگیریهای خود آزاد باشند اما آگاهی دادن به آنها میتواند نقش کلیدی برای انتخابهای بهتر باشد. از طرفی باید به نوع ارتباطی که از دوران کودکی بین والدین با فرزند ایجاد شده را در نظر داشته باشیم.
والدینی که ارتباط صمیمی و خوبی از دوران کودکی با فرزندشان داشتهاند طبعاٌ در دوران نوجوانی کاری سادهتر برای آگاهی دادن به فرزندان و پذیرش موضوع توسط فرزند دارند. فرزندان در این مواقع راحتتر صحبتهای والدین را قبول میکنند.( میتوانید مقاله نحوه برخورد با فرزندان را مطالعه کنید)
نیازهای کودک و نوجوان به تفریح
یکی از مهمترین نیازهای کودکان و نوجوانان نیازبه تفریح است. نیاز به تفریح در تمام دوران زندگی انسانها وجود دارد اما در دوران کودکی بطور ویژهای مورد توجه قرار میگیرد. در دوران کودکی آموزش و یادگیری با بازی همراه است تا توجه کودک به یادگیری بیشتر شود.
در دوران کودکی فرزندان یاد میگیرند که چطور حرف بزنند؟ چطور با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کنند؟ و چطور نیازهای خود را برآورده کنند؟ همه این آموزشها با روش بازی به فرزندان منتقل میشود. بازی رکن اساسی برای کودکان در یادگیری است. زمانی که فرزندان بزرگتر میشوند، نوع تفریح آنها هم تغییر میکند اما همچنان تفریح یکی از نیازهای آدمی است که تا آخر عمر باقی خواهد ماند.
کشف استعداد و علاقه فرزند
بهترین نوع تفریح این است که افراد در کسب و کار مورد علاقه خود فعالیت داشته باشند. در اینصورت زمان بیشتری را میتوانند بدون خستگی و با بازدهی بالا به انجام کار بپردازند.
علاقه به کسب و کاری که فرد آگاهانه و با انتخاب خود برگزیده است نه تنها نیاز به تفریح را در او ارضاء میکند بلکه به پیشرفت و رشد زندگی شخصیاش کمک زیادی میکند.
این پیشرفت و ترقی، خشنودی و رضایت فرد را بالا میبرد و همینطور تمرکز روی کار را افزایش میدهد. به خاطر همین این چرخه میتواند بطور مرتب تکرار شود که حاصل آن یک زندگی ایدهآل و مطلوب خواهد بود.
پیشنهاد میکنم که کتاب چگونه فرزند شاد و موفق داشته باشیم را مطالعه کنید. این کتاب بطور رایگان در سایت قرار دارد و به شما کمک میکند تا با ایجاد انگیزه و حس امیدواری به فرزند کمک کنید تا علاقه و استعدادش را بشناسد.
رسیدن به چنین شرایطی نیازمند توجه به فرزند و کشف استعدادها و علاقمندی فرزند در دوران کودکی است. توجه به علاقه بچهها آنها را در مسیر درست آموزش و یادگیری قرار میدهد و نوعی تفریح محسوب میشود. این نوع نگرش در تربیت فرزند از گرایش نوجوانان و جوانان به تفریحهای کاذب و ناسالم جلوگیری میکند و موفقیت بچهها را در آینده افزایش میدهد.
نیاز انسان به قدرت
نیاز به قدرت هم یکی دیگر از نیازهای اساسی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. شاید بعضی افراد بگویند که هیچ تمایلی به داشتن قدرت ندارند. اما واقعیت این است که همه انسانها از کنترلی که دیگران روی زندگیشان داشته باشند ناراحت و آزرده میشوند. در چنین شرایطی هست که متوجه میشویم به قدرت نیازمندیم. این نیاز در مواقعی که محدودیت برای انسان ایجاد شود خودش را نشان میدهد. در حقیقت همه انسانها دوست دارند توانایی و قدرت لازم را برای انجام کارها و برآورده کردن نیازهای خود داشته باشند.
جنبه منفی قدرت میتواند به حس قدرتطلبی مربوط شود که بعضی افراد از آن برای کنترل دیگران استفاده میکنند. اینگونه افراد دوست دارند رفتار دیگران مطابق خواستههای آنها باشد و از دیگران برای رسیدن به خواستههای خود استفاده میکنند. معمولاً اطرافیان نسبت به اینگونه افراد موضعگیری منفی دارند و در صورت امکان از این افراد فاصله میگیرند.
نياز كودكان و نوجوانان به قدرت
پس حالا که دانستیم نیاز به قدرت در همه انسانها وجود دارد بیایید باز هم مانند بقیه نیازها، این نیاز را از دوران کودکی ریشهیابی کنیم. شاید شما هم تجربه لجبازی و داد و فریادهای فرزندان را داشته باشید. لجبازی زمانی اتفاق میافتد که کودکان به خواستهشان نمیرسند و یا پدر و مادر توجهی به خواسته آنها ندارند. در چنین شرایطی هست که اگر کودک متوجه شود با فریاد زدن میتواند به خواسته خود برسد این کار را دائم تکرار خواهد کرد. تکرار این رفتار منتهی به عادت خواهد شد. این عادت ممکن است در دوران نوجوانی و جوانی هم با فرزند باقی بماند که در اینصورت مشکلات متعددی را ایجاد میکند.
چنین توقعی که فرزندان از والدین و اطرافیان خود دارند از دوره خردسالی ایجاد میشود. ذهن کودک دوره نوزادی و خردسالی را تجربه کرده است. در آن دوران کودک در کانون توجه اطرافیان خود قرار داشت و اطرافیانش تمام نیازها و خواستههای او را برطرف میکردند. حالا در دوران کودکی او همچنان با همان نگرش و تجربهای که دارد میخواهد مانند گذشته این روند ادامه یابد. اما اینک کودک رشد جسمی و فکری پیدا کرده است. او میتواند کارهای خودش را تا حدودی انجام دهد و لازم است که والدین با روش مناسب سطح توقعات کودک را پایین بیاورند. زمانیکه بچهها به این آگاهی برسند که توانایی رفع نیازهای خود را دارند لجبازی هم ندارند. (در این رابطه میتوانید مقاله دنیای کودکان را مطالعه کنید)
نقش والدین در قدرت طلبی فرزند
والدین در این میان نقش بسزایی دارند تا کودک بتواند با شرایط جدید خود را سازگار کند. مخصوصاً زمانی که فرزندشان به پیش دبستانی و مدرسه قدم میگذارد دورهای حساستر و مهمتر پیش روی دارد. در این دوران، کودک باید یاد بگیرد که نباید توقعی از دیگران و افراد جامعه داشته باشد. او باید نیازهایش را خود برطرف کند و به خودش متکی باشد.
به این ترتیب اگر فرزندان به روش مناسب تربیت و رشد یابند نیاز به قدرت در آنها بطور معقولی ایجاد خواهد شد که میتواند به نفع آنها عمل کند. اما اگر نیاز به قدرت و حس قدرت طلبی در آنها زیاد شود باعث ایجاد دافعه و دوری افراد جامعه از آنها خواهد شد. دلیل آن هم این است که کمتر کسی تمایل به کنترل شدن توسط دیگران دارد. بنابراین راحتترین کاری که معمولاً آدمها در این شرایط انتخاب میکنند این است: قطع ارتباط با افراد قدرت طلب.
شما میتوانید نیاز به قدرتطلبی در فرزندان را از سنین پایین فرزند تشخیص دهید. اگر علائم آن را مشاهده کردید میتوانید با راهکارهای مناسب برای رفع آن اقدامی انجام دهید.
نتیحه گیری از مبحث نیازهای کودکان و نوجوانان
همانطور که ملاحظه کردید ما پنج نیاز اساسی انسانها را بررسی کردیم و نیازهای کودکان و نوجوانان متفاوت با این نیازها نیست. این نیازها با ضعف و شدت در همه آدمها وجود دارد اما باید توجه کنیم که ریشه اصلی وابستگی یا عدم وابستگی به یک یا چند نیاز تا حدود زیادی به دوران کودکی افراد برمیگردد.
ویژگیها و رفتارهای خانواده و عوامل ژنتیکی در دوران کودکی، در شکلگیری میزان توجه افراد به این نیازها تاثیر بالایی دارد. این نکته را باید مورد توجه قرار دهیم که پذیرفتن نقش ژنتیکی و رفتارهای دوران کودکی به این معنی نیست که فرد نمیتواند در بزرگسالی رفتارها و نیازهای خود را تغییر دهد بلکه انعطافپذیری دوران کودکی باعث میشود که تغییرات سریعتر و راحت تر در افراد ایجاد شود. در این زمینه میتوانید مقاله اصول تربیت فرزند را مطالعه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید