دنیای کودکان و نوجوانان چه فرقی با دنیای والدین دارد؟
دنیای کودکان و نوجوانان با دنیای والدین فرق دارد. کودکان و نوجوانان در دنیای درونی خودشان زندگی میکنند و ممکن است از واقعیت دور باشد. اما چه عاملی باعث میشود که دنیای درونی کودکان و نوجوانان متفاوت از دنیای واقعیت باشد؟
کودک در ابتدای زندگیاش تا چندین سال فقط با والدین و بقیه افراد خانواده که دوستش دارند ارتباط دارد بنابراین طبیعی است که دنیایی متفاوت با واقعیت در ذهن او شکل بگیرد. ارتباط والدین با فرزند در این دوره فقط برای برطرف کردن نیازهای فرزند است و با دنیای بیرون از خانه فرق دارد.
همزمان با بزرگ شدن کودک و تغییرات جسمانی، دنیای کودکی هم به واسطه تجربههای جدید تغییر میکند. آنها با تجربههایی که بدست میآورند وارد دنیای نوجوانی میشوند. در عرض چند سال از کودکی تا نوجوانی دنیای بچه ها چندین بار شکل جدید به خودش میگیرد.
در این مقاله میخواهیم دنیای کودکان و نوجوانان را بررسی کنیم و ببینیم آنها با چه دیدی به دنیا نگاه میکنند؟ درک ما از دنیای بچه ها کمک میکند تا رفتار بهتر و سنجیدهتر با فرزند داشته باشیم. رفتار سنجیده والدین کمک زیادی به آرامش خانواده و موفقیت فرزندان میکند.
دنیای نوزادان
نوزاد از بدو تولد تا چند هفته فقط احساسات خود را میشناسد. وقتی حس خوبی دارد میخوابد یا به اطرافش نگاه میکند اما وقتی احساس ناراحتی و درد دارد واکنش نشان میدهد و گریه میکند. نوزاد در کمتر از یک یا دو هفته یاد میگیرد با گریه، توجه دیگران را به خود جلب کند. با این روش، کودک حس ناراحتی و درد خود را به حس خوشایند و آرامش تبدیل میکند. این آگاهی نقطه آغاز دنیای کودک است که مربوط به بقاء و زنده ماندن میشود.
نوزاد به مرور زمان به اطرافش آگاهتر میشود. دنیای او وسیعتر میشود ولی این دنیا شامل افراد و چیزهایی است که به او حس خوب منتقل میکند. همین موضوع باعث میشود که دنیای نوزاد در کنار اطرافیانش که والدین او هستند شکل مطلوبی پیدا کند. این دنیا برای نوزاد و کودک خوشایند است چون تمام نیازها و خواستههایش در این دنیا برطرف میشود بنابراین دنیای کودکی با این نگرش آغاز میشود.
دنیای کودکی
در حدود دو سالگی دنیای دیگری میتواند در ذهن فرزند شکل بگیرد اما این موضوع بستگی به نوع رفتار والدین با فرزند دارد. کودک ممکن است برای رسیدن به خواستهاش سروصدا راه بیندازند. دلیل این رفتار بخاطر حمایتهایی است که والدین در دوران نوزادی با فرزند داشتهاند.
اگر والدین همچنان مانند گذشته همه چیز را در اختیار او قرار دهند بنابراین دنیای کودکان همچنان بدون تغییر، مانندِ دوره نوزادی باقی خواهد ماند. کودک به این نتیجه میرسد که افرادی مثل پدر و مادر هستند که هر خواستهای داشته باشد برآورده میکنند و از او حمایت میکنند.
اگر پدر و مادر آگاهانه برخورد کنند، فرزندشان بین دو تا چهار سالگی متوجه شرایط جدید میشود. کودک متناسب با رفتار والدین شروع به تغییر دنیای خودش میکند و متوجه خواهد شد والدین مانند گذشته هر کاری که بخواهد را انجام نخواهند داد. بنابراین دنیای کودکی متفاوت از دنیای نوزادی در فرزند شکل خواهد گرفت.
دنیای کودک را به واقعیت نزدیک کنید
وقتی کودک میفهمد که باید بعضی از کارها را خودش انجام دهد در اینصورت تلاش نمیکند که با سر و صدا کردن خواسته خودش را به دیگران تحمیل کند. او متوجه میشود برای برداشتن اسباببازی یا وسایل دیگری که نیاز دارد باید حرکت و تلاش داشته باشد. دنیای کودک به این روش میتواند اندکی رنگ واقعیت بگیرد.
توجه کنید که وقتی والدین آگاهی لازم در این زمینه نداشته باشند کودک ممکن است رفتار دوران نوزادی را ادامه دهد و والدین خواستههای کودک را مثل زمان نوزادی برطرف کنند. تکرار چنین رفتارهایی باعث بالا رفتن انتظارات کودک و عادت کردن او به این روش خواهد شد.
وقتی کودک به این رفتار عادت کند تغییر کردن سخت خواهد شد و در صورتیکه والدین خواستهاش را اجابت نکنند کودک مانند دوران نوزادی سروصدا خواهد کرد. چنین رفتاری معمولا والدین را مجبور به تسلیم در برابر خواسته فرزند میکند و دنیای فرزند در این شرایط دنیایی خواهد شد که اطرافیانش نیازها و خواستههای او را برطرف کنند. در حقیقت دنیای کودک با دنیای دوره نوزادی و خردسالی تفاوتی نخواهد داشت.
دنیای کودکان در مدرسه
دنیای کودک با ورود به جامعه و مدرسه تغییر میکند. تا زمانیکه فرزند در خانه است مورد محبت والدین و اطرافیان قرار دارد. ورود به جامعه و ارتباطی که کودک با همکلاسیهای خود دارد ممکن است با رفتار والدین تفاوت داشته باشد.
همانطور که اشاره کردم اگر والدین بعد از دوره نوزادی و خردسالی رفتار سنجیده با فرزند داشته باشند نگرش کودک و رفتارش مانند دوره نوزادی نخواهد بود و تغییر خواهد کرد. این وضعیت دوباره با ورود فرزند به جامعه و مدرسه ممکن است تغییر کند.
دنیای کودک با رفتار سنجیده پدر و مادر میتواند به آرامی و بدون نگرانی در فضایی امن تغییر کند و دنیای جدیدی را که در ارتباط با افراد جامعه تجربه میکند را در خود شکل دهد. ولی اگر کودک نتواند تغییر کند و شرایط جدید را قبول کند حس ناامنی و اضطراب در کودک ایجاد خواهد شد.
دنیای بچه ها زیباست
دنیای بچه ها زیباست این نگرشی است که والدین دارند. آیا چنین درکی را بچهها هم دارند؟
برای اینکه دنیای بچه ها زیبا شود باید آرامش برای آنها برقرار باشد. آرامش فرزندان شادی آنها را به همراه دارد. دلیل اصلی حس ناامنی و اضطراب که در بعضی مواقع به کودک منتقل میشود مربوط به نحوه برخورد والدین با کودک است.
کودکانی که با کمک والدین توانایی لازم برای انجام کارهای خود را در محیط خانه بدست آورده باشند با ورود به مدرسه و اجتماع نگرانی ندارند. ولی اگر چنین مهارتها و تواناییهایی را نداشته باشد دوری از والدین نگرانی و اضطراب را در کودک ایجاد خواهد کرد.
علاوه بر مهارتهایی که کودکان لازم است قبل از ورود به مدرسه یاد بگیرند نوع ارتباط با اطرافیان هم حائز اهمیت است. در دنیای کودکی فرزند باید یاد بگیرد که همه خواستههای او توسط دیگران انجام نمیشود.
خواسته های فرزندان
خواسته های فرزندان در این زمینه به دو صورت است؛ اول ممکن است خواستههایی باشد که توسط خودش قابل انجام است و نیازی به کمک گرفتن از دیگران نیست، دوم ممکن است خواستههایی باشد که برای بقیه قابل پذیرش نخواهد بود. مثل اینکه بخواهد وسایل همکلاسی خود را داشته باشد.
در شرایطی که والدین همیشه خواستههای فرزند خود را اجابت کرده باشند ورود به مدرسه و نوع ارتباطش با دوستان میتواند برای کودک ناراحت کننده باشد. کودک در مقابل خواستههایی که از دیگران دارد و دیگران آن را اجابت نمیکنند میفهمد که خواستنِ چیزی که برای دیگران است و دیگران دوست ندارند به او بدهند، دردآور و ناراحت کننده است.
اینجا کودک متوجه میشود که نباید بیش از اندازه توقع داشته باشد. این سازگاری و انطباقِ دنیای خودش با واقعیتها و امکانات موجود، درس بسیار ارزشمندی است که کودکان یاد میگیرند. دنیای کودکان با این تجربهها شکل واقعیتری به خود میگیرد اما این وظیفه والدین است که دنیای کودکان را به واقعیت نزدیکتر کنند پیش از آنکه کودک بخواهد چنین تجربهای را خودش داشته باشد.
والدینی که از همان ابتدای دوره کودکی برای فرزند مشخص میکنند چه کارهایی را پدر و مادر میتواند برایش انجام دهد و چه کارهایی را خودش باید انجام دهد، در ساختن دنیایی واقعیتر و مناسبتر برای کودکان موفقتر عمل میکنند. فرزندانی که از همان ابتدای دوره کودکی آموزش درست میبینند بهتر خودشان را با شرایط تطبیق میدهند. یادگیری روش کنار آمدن با واقعیتها، مانع از ایجاد حس نارضایتی و اضطراب در دوره کودکی و نوجوانی خواهد شد.
دنیای نوجوانان
وقتی بچهها بزرگتر میشوند و به مدرسه میروند یک ضربه اساسی دیگر به آنها وارد میشود؛ کنترل از طرف معلمان و والدین. آنها بچهها را مجبور میکنند کارهایی را انجام دهند که دوست ندارند. دنیای نوجوانی در این حالت چیزی نیست که مطلوب والدین و فرزند نوجوان باشد.
انجام تکالیف مدرسه مورد علاقه بچه ها نیست. وقتی والدین با تهدید و تنبیه آنها را مجبور به انجام تکالیف کنند شرایط سختتر میشود. این کار باعث میشود دنیای نوجوانی با دنیای کودکی متفاوت شود. فرزندان در این زمان تصویر جدیدی از والدین در ذهن میسازند.
دنیای فرزند در اینجا تغییر میکند و فرزند نوجوان مشاهده میکند که کسانی او را اذیت میکنند که تا به حال برای آرامش و خشنود کردن او وقت و انرژی صرف کردهاند.
اگر تنشهای موجود بین والدین و فرزندان به همین شکل ادامه پیدا کند مقدمه ای برای خروج والدین از دنیای فرزندان خواهد شد. فرزندان در این مواقع ممکن است به سمت افرادی سوق پیدا کنند که بیشتر با آنها احساس رضایت و آرامش میکنند.
چرا چنین چالشهایی بوجود میآید؟ چگونه درک بچهها را بالا ببریم؟ دنیای مطلوب فرزندان چیست؟ مطالب زیر میتواند جواب این سوالات را بدهد.
دنیای مطلوب بچه ها
همه ما انسانها یک دنیای مطلوبی در ذهن خود تصور میکنیم. دنیایی که رضایت و خشنودی برای ما به همراه دارد. هر چقدر واقعیت زندگی به دنیای مطلوب ما نزدیکتر باشد رضایت بیشتری از زندگی خواهیم داشت و هر چقدر فاصله دنیای مطلوبمان با زندگی واقعی بیشتر باشد حس نارضایتی هم افزایش مییابد.
افرادی که دنیای مطلوبشان با واقعیت بیرونی تفاوت زیادی دارد نارضایتی و اضطراب بیشتری را متحمل میشوند و از طرفی افرادی که پذیرش بالایی از شرایط دارند میتوانند خودشان را سریعتر با محیط سازگار کنند. افسردگی و اضطرابی که در انسانها دیده میشود بخاطر این است که نمیتوانند سازگاری خوبی با محیط پیدا کنند و واقعیتهای زندگی را بپذیرند.
افرادی که پذیرش بهتری از وضعیت خود دارند کمتر دچار یاس و ناامیدی خواهند شد. این مسئله به آنها کمک میکند که از تلاش و کوشش دست نکشند و سعی در بهتر کردن وضعیت زندگی داشته باشند.
قدمهای اول در این زمینه باید از طرف پدر و مادر برداشته شود. والدین با بالا بردن سطح آگاهی فرزندشان میتوانند به کودک و نوجوانِ خود کمک کنند تا دنیایی در ذهن خود بسازند که تطابق بیشتری با دنیای واقعیت داشته باشد. آن زمان که فرزند از دوره نوزادی و خردسالی وارد دوره کودکی میشود باید توانایی انجام بعضی کارها را پیدا کند. به همین ترتیب با بزرگ شدن کودک، مسئولیتهای بیشتری به فرزند داده شود تا در هر مرحله از زندگی تغییرات را قبول کنند و دنیای مطلوب خود را به واقعیت نزدیکتر کند.
نتیجه نهایی از دنیای کودکان و نوجوانان
مطالبی که در این مقاله مطرح شد برای آشنایی با رفتارهایی است که بچهها از خودشان بروز میدهند. شناخت دنیای کودکان و نوجوانان باعث میشود که والدین درک بهتری از شرایط داشته باشند. داشتنِ درک صحیح از دنیای کودکان و نوجوانان کمک میکند که والدین ارتباط بهتری با فرزندشان برقرار کنند.
اگر انتظار دارید فرزندتان تغییراتی در رفتار و طرز فکر خود داشته باشد باید در قدم اول رفتار بهتری با او داشته باشید. محبت کردن و دادن اطلاعات کافی، کمک میکند تا دنیای مطلوب فرزند به دنیای واقعی نزدیکتر شود. وقتی ارتباط بین والدین و فرزندان مناسب باشد حرفشنوی بچهها هم بیشتر خواهد بود.
در سالهای نوجوانی وقتی هورمونهای جنسی رشد میکند منازعه بین والدین و فرزندان شروع میشود. گاهی پیش میآید که در این زمان روابط والدین و فرزندان آسیب جدی میبیند. نوجوانان در این دوره در معرض مشکلات و خطرات فراوانی قرار دارند و بیش از هر زمان دیگری به محبت والدین خود و راهنماییهای آنها نیازمندند.
همانطور که در مقاله برخورد صحیح با کودک اشاره شده اگر والدین بطور محبت آمیز با فرزندان رفتار کنند و انتظارات خود را با دلایل مناسب برای آنها توضیح دهند باعث میشود که بچهها ارتباط صمیمی داشته باشند. در غیراینصورت نوجوانان به دنبال افرادی خواهند بود که بتوانند آنها را در دنیای خودشان وارد کنند واحساس آرامش و شادی در کنار آنها داشته باشند.
دیدگاهتان را بنویسید