زمانی‌که پسر بزرگم پارسا سه سال‌ونیم داشت تصمیم گرفتیم او را به مهدکودک بفرستیم. پارسا پسری شاد و شیطون بود و از اینکه می‌خواست به مهدکودک برود خیلی خوشحال بود. زندگی خوبی داشتیم؛ صبح‌ها همسرم را به محل‌کار می‌رساندم و بعد پارسا را مهدکودک می‌گذاشتم بعد از آن، خودم به سرکار می‌رفتم.

حدود شش الی هفت ‌ماهی این روند ادامه داشت تا اینکه یک‌بار ساعت ۷ صبح مهدکودک هنوز باز نشده بود و من با پارسا ۵ دقیقه‌ای توی ماشین منتظر ماندیم. در آن‌موقع یک نوع نگرانی و اضطراب در چشم‌های پارسا دیدم، با اینکه پارسا صحبتی در این مورد نداشت اما من نگران شدم.

ما که پدر و مادر هستیم خیلی زود میتونیم احساسات و نگرانی‌های بچه‌ها را متوجه بشیم. فقط کافیه دقت کنیم و برای فرزندمان وقت بگذاریم. 

من هم در آن لحظات متوجه چیزهایی شدم که تا قبل از آن بخاطر مشغله کاری حواسم به آنها نبود. با خودم درگیر شدم و سؤالات زیادی را در ذهن خودم مرور کردم:

چرا کار می‌کنی؟ هدف تو از کار کردن چیه؟ مگه هدفت آرامش و احساس امنیت بچه‌ها و خانواده نیست؟ پس چرا پارسا این‌قدر مضطرب هست؟ اگر این اضطراب ادامه‌دار باشه، رفتار آینده‌اش چطوری خواهد شد؟ آن موقع چطوری می‌خواهی جبران کنی؟

این‌ها سؤالاتی بودند که در ذهن من نقش بستند، یادتان باشد که:

اگر انسان‌ها یک سری سؤالات درست و مناسب از خودشان بپرسند کیفیت زندگی‌شان خیلی بالاتر می‌رود.

من به این موضوع در کتاب نگرش و موفقیت اشاره کرده‌ام که اگر ما ارزشهای زندگی‌مان را بشناسیم و در راستای اهدافمان یکسری سوالهای خوب از خودمان بپرسیم کیفیت زندگی‌مان بالا می‌رود. ما وقتی میتوانیم این کار را انجام دهیم که مشغله‌هایی که برای خودمان درست کردیم را کم کنیم و تصمیم بگیریم در مورد ارزشها و اهداف زندگی فکر کنیم.

این موضوع را هم بگویم که تا مدتها این مسئله ذهن من را درگیر کرد و نمیتونستم بی‌خیال اضطرابی که در پارسا داشت شکل میگرفت بشوم. دائم آینده پارسا را تجسم میکردم که اگر با این اضطراب بزرگ بشه روی روحیه و رفتارش اثرگذار خواهد بود و در دوره نوجوانی و جوانی چالش‌های زیادی ممکنه با پارسا داشته باشم.

با همسرم تصمیم گرفتیم که وقت بیشتری برای بچه‌ها بگذاریم برای همین مسیر زندگی‌‌مان را تغییر دادیم. بخاطر اینکه هدف ما از زحمت‌ها و رنج‌های زندگی رسیدن به آرامش  بود. نمی‌خواستم در آینده به این نتیجه برسم که زحمت‌هایم به نتیجه نرسیده است. در ضمن پارسا دو سال بعد به ما گفت که هبچ موقع سبحان ( پسر کوچکترم ) را مهدکودک نگذارید.

آموزش فرزند
پارسا(بلوز آبی)-دانیال(خواهرزاده)- سبحان(فرزند کوچک)

هر چند شغلی كه داشتم به ظاهر خوب و راحت بود، مسئولیت هدایت و راهنمایی تیم فنی شرکت را به عهده داشتم، چند عنوان زیبای مدیریتی و پشتِ میزنشینی هم چاشنی آن بود اما همیشه این موضوع ناراحتم می‌کرد که مهارت خاصی با این کارها بدست نمی‌آورم برای همین دنبال آینده‌ای بهتر بودم و در نتیجه مسئله پارسا هم باعث شد که از کارم استعفا دهم.

ارزش‌های زندگی من همیشه آموزش، تربیت و پرورش صحیح بچه‌ها و کمک کردن به اطرافیان بوده است. برای همین وقتی از کارم استعفا دادم برای فرزندانم وقت بیشتری گذاشتم تا اینکه متوجه شدم نه تنها رفتار و سبک زندگی من و همسرم تأثیر زیادی روی بچه‌ها دارد بلکه تأثیرپذیری آنها از کسانی‌که بیشترین رفت‌وآمد را با آنها داریم هم زیاد است. برای همین مطالعات زیادی در زمینه تربیت و پرورش کودک و نوجوان داشتم و تجربیاتی که در این زمینه به دست آوردم کمک کرد تا بتوانم روابط بهتری را با بچه‌ها داشته باشم. اکنون ۱۱ سال از ماجرای مهدکودک پارسا می‌گذرد و خوشحالم که این موضوع بهانه‌ای شد تا مسیر بهتری را برای کمک به فرزندان خودم و فرزندان شما بردارم.

دنیا باید محلی برای تبادل عشق و داشتن آرزوی موفقیت و خوشبختی برای دیگران باشد. با این دیدگاه ذهن ما آرامش بیشتری دارد و بهتر میتوانیم در کار و زندگی پیشرفت داشته باشیم. طرز فکر ما روی فرزندانمان تاثیرگذار است و این رفتار ماست که موفقیت‌ها یا ناکامی‌های فرزندان‌مان را بوجود می‌آورد.

متأسفانه نگرش بعضی از آدم‌ها جور دیگری است. یادم هست که سال ۱۳۷۳ وقتی سوم دبیرستان بودم، معلم با نشان دادن یکی از بچّه‌های کلاس گفت؛ می‌بینید این پسر چقدر ساده و مظلوم است اگر در آینده گرگ نباشد نمی‌تواند حق خود را از بقیه بگیرد! اما من الآن می‌خواهم به بچه‌هایم بگویم که:

در این دنیا گرگ نباشید که بی‌جهت گوسفندان را بدرید، گوسفند نباشید که دنباله‌روی دیگران باشید، بلکه با کسب مهارت و نشان دادن توانایی‌های خود مشکلات را به فرصت تبدیل کنید و بدانید که خوشبختی ما به خوشبختی دیگران گره خورده است.

توانمندی انسان‌ها ارتباط مستقیمی با آموزش و آگاهی دارد. برای پیشرفت فرزندان‌مان در زمینه‌های فردی و اجتماعی نیاز داریم که ابتدا خودمان مسیر صحیحی را طی کنیم تا آنها الگوی درستی را انتخاب کنند.

رسالت ما کمک کردن به فرزندان این کشور برای شناخت استعدادها و توانمندی‌های خودشان است. فرزندان ما قطعاً می‌توانند با راهنمایی‌ها و آگاهی‌هایی که ما به آنها می‌دهیم به هدف بالایی دست پیدا کنند.

مدرس و مشاور پرورش و آموزش فرزند

مدیر گروه مطالعاتی آموزش والدین و فرزندان

نویسنده کتاب نگرش و موفقیت

دارای مدرک MBA از دانشگاه تهران

۱۰ سال تجربه در آموزش نوجوانان و جوانان

نویسنده کتاب الکترونیکی شروع موفقیت با خودشناسی

بنیانگذار و مدیر سایت آموزشی Mteacher.ir

نویسنده بیش از ۲۰ مقاله آموزشی در زمینه پرورش و تربیت فرزند

فرم تماس با ما

خطا: فرم تماس پیدا نشد.