کنترل فرزندان چقدر در تربیت صحیح آنها موثر است؟
کنترل فرزندان و نظارت بر رفتارشان کاری است که والدین برای تربیت فرزندان انجام میدهند. سوالی که مطرح میشود این است که چقدر این روش درست است؟ آیا کنترل فرزندان نتیجه مثبتی دارد یا چنین روشی باعث تقابل فرزند با والدین میشود؟
همانطور که در مقاله ویژگیهای والدین خوب اشاره کردم برای تربیت و پرورش فرزند باید مانند یک باغبان عمل کنیم. گفتم که باغبان بودن یعنی اینکه شرایط لازم برای رشد فرزند را فراهم کنیم تا فرزندان در یک محیط امن و آرام بتوانند به کسب تجربه و مهارت بپردازند.
بعضی مواقع بچهها از کنترل و نظارت والدین ناراحت میشوند. حتی ممکن است حساسیتهای بیش از اندازه والدین تنشهایی را ایجاد کند. در چنین شرایطی این سؤال مطرح شود که مگر میشود روی رفتارها و کارهایی که بچهها انجام میدهند کنترل و نظارت نداشته باشیم؟
کنترل فرزندان با استقلالطلبیشان مغایرت دارد
ابتدا باید این موضوع را بدانیم که تمام انسانها نیاز به آزادی دارند. حس آزاد بودن این اجازه را به افراد میدهد که مطابق اندیشه و علاقه خود حرکت کنند. در مورد بچهها هم باید توجه داشته باشیم که آنها پر از افکار و اندیشههای نو هستند و اگر احساس آرامش و آزادی داشته باشند میتوانند خلاقیتهای زیادی از خودشان نشان دهند.
بزرگسالان به خاطر مشغلههای زیادی که دارند معمولاً فرصت فکر کردن روی راه حل جدید را ندارند. همچنین آموزشها و تجربههای قبلی آنها را به استفاده از همان راهحل تشویق میکند. این عوامل مانع از این میشوند که بخواهند روش جدیدی را امتحان کنند.
اگر دقت کرده باشید ما انسانها سادهترین روش را برای رسیدن به هدف انتخاب میکنیم. وقتی از یک روش در کارمان نتیجه میگیریم از همان روش در انجام کارهای دیگر استفاده میکنیم بدون اینکه به دنبال روش بهتری باشیم، در حالیکه بچهها اینگونه عمل نمیکنند.
فرزند شما هنوز تجربه و مهارت چندانی در انجام کار ندارد و از ایدههایی که به ذهنش میرسد استفاده میکند. هر چند روش بچهها ممکن است از نگاه والدین اشتباه باشد اما ابتکاری که آنها در حل مسائل و انجام کارها از خودشان بروز میدهند میتواند باعث افزایش خلاقیت و قدرت تصمیمگیری شود.
بچهها وقتی به سن نوجوانی میرسند حس استقلالطلبی در آنها قدرت میگیرد. این نوع از نیاز میتواند عاملی برای بروز استعدادها و خلاقیت فرزند باشد. به شرط اینکه در مقابل این نیاز بچهها واکنش منفی نشان ندهیم و آنها را خودسر یا خودخواه ندانیم. وقتی روش صحیحی در برخورد با این رفتار بچهها داشته باشیم، تقابل و چالشی هم با فرزند نخواهیم داشت.
کنترل فرزند چقدر در تربیت او موثر است؟
وقتی روی فرزندتان کنترل و نظارت زیادی داشته باشید، مسیری را به آنها نشان خواهید داد که خودتان تجربه کردهاید. اگر اصرار به این روش داشته باشید در حقیقت تفکرات و اندیشههایتان را به آنها دیکته میکنید. این روش میتواند فرزند را زودتر به موفقیت ظاهری برساند اما بُعد دیگر زندگی انسانها احساسات است.
احساسات در زندگی انسانها حرف زیادی برای گفتن دارد. این احساسات بواسطه ویژگیها و خصلتهای افراد با یکدیگر فرق دارد. طرز فکر و سلیقه هم بر همین مبنا در انسانها متفاوت است.
بطور کلی انسانها زمانی میتوانند در کارشان به موفقیت بالایی دست یابند که هدف مورد علاقهشان را دنبال کنند. این مسئله نه تنها باعث میشود که ما از فرآیند انجام کار لذّت ببریم بلکه احتمال موفقیت نیز بالا میرود.
با توجه به عادتها و ارزشهای مشابه در یک خانواده احتمال دارد که علائق و سلیقههای فرزند شبیه والدین باشد ولی تغییرات سریعی که در دنیای امروز در حال رُخ دادن است موجب میشود سلیقههای فرزندان از والدین فاصله بگیرد.
در چنین شرایطی مسیری که فرزند خانواده در حل مسائل و دغدغههای خود انتخاب میکند ممکن است برای والدین قابل پذیرش نباشد. احتمال دارد والدین بواسطه تجربهشان اصرار داشته باشند فرزند مطابق میل آنها رفتار کند.
این نوع نگرش همان کنترل ناخواسته والدین بر فرزند است و میتواند تاثیر منفی بر رابطه والدین و فرزند داشته باشد. هر چند ممکن است انتخابی که فرزند شما در انجام کارهایش دارد نادرست باشد اما حفظ رابطه صمیمی و مناسب اولویت دارد. وجود رابطه صمیمی بین فرزند و والدین کمک میکند که فرزند از راهنماییها و تجربههای والدین استفاده کند.
حفظ رابطه صمیمی و آگاهی دادن به فرزند مانند روش باغبانی است که نه تنها کمک میکند فرزند مسیر بهتری را انتخاب کند بلکه از کنترل کردن فرزندان هم جلوگیری میکند.
در ادامه مطلب مزیتهای این روش را بررسی میکنیم.
کنترل فرزندان مانع اعتماد به نفس میشود
اولین مزیت مستقل شدن بچهها مربوط به اعتماد بنفس است. بچهها زمانی توانایی انجام کارها را بدست میآورند که اعتماد به نفس داشته باشند.
در تربیت فرزند موضوع اعتماد به نفس اهمیت بالایی دارد. اعتماد به نفس زمانی ایجاد می شود که فرزندتان بر اساس اندیشهها و تفکرات خودش تصمیم بگیرد و نتیجه تصمیمات خود که با مشورت دیگران به دست آورده را مشاهده کند. تجربه و مهارتی که از این طریق کسب میشود ارزش بالایی دارد و اعتماد به نفس آنها را بالا میبرد.
هدف والدین باید کشف استعدادهای فرزند و آشنا کردن آنها با استعدادها و علائقشان باشد تا در این مسیر به کسب مهارت بپردازند. وقتی فرزند نوجوان یا جوانِ شما استعدادهای خود را بشناسد تصمیم بهتر خواهد گرفت و کمتر به والدین و اطرافیان متکی خواهد بود.
فرزندان ما باید حق انتخاب و تصمیمگیری بر سرنوشت خود را داشته باشند. برای اینکه آنها بتوانند تصمیم درستی بگیرند لازم است آگاهی و اطلاعات کافی به آنها بدهیم. فرزندان قرار است برای زمانی غیر از زمان حال تربیت شوند. ما از اتفاقات آینده اطلاعی نداریم پس اجازه دهید فرزندانتان یاد بگیرند، تصمیم بگیرند و اعتماد بنفسشان را افزایش دهند.
تربیت فرزند و خلاقیت
تغییرات وسیعی که در دنیای امروز شاهد هستیم نتیجه تلاش افرادی است که مانند بقیه فکر نمیکنند. آنها افرادی هستند که توانستهاند با خلاقیتِ خود دنیا را تغییر دهند و دیگران را با خود همراه کنند. این تغییرات روی زندگی بقیه انسانها نیز اثرگذار بوده است بطوریکه اکنون اگر کسی نتواند خود را با این تغییرات سازگار کند شرایط سختی در انتظارش خواهد بود.
در دنیای امروز بخاطر تغییرات زیادی که شاهد هستیم باید انعطاف پذیری بالایی داشته باشیم. این موضوع در تربیت فرزند نیز اهمیت پیدا کرده است. والدینی که با اصول صحیح تربیتی آشنا هستند میدانند که در چه زمانی در مقابل رفتار فرزند انعطاف نشان دهند.
بچههایی که والدینشان روی آنها کنترل و نظارت زیادی دارند به سختی میتوانند خود را با تغییرات جامعه سازگار کنند. این فرزندان به گونه ای تربیت میشوند که ریسک پذیری کمتری از خود نشان میدهند. در حالیکه در دنیای ناپایدار امروزی شجاعت و ریسک پذیری در زندگی لازم است.
ریسک پذیری فرزندان
جالب است بدانید شلختگی یکی از ویژگیهای بسیاری از افراد ریسک پذیر در دوران کودکی بوده است. این افراد به خاطر این ویژگی در دوران کودکی سریعتر توانستند تغییرات را بپذیرند چون معمولاً در کارها بطور تصادفی عمل میکردند و در نتیجه توانایی تعامل با آدمهای مختلف را دارند و ریسک پذیری آنها در دنیای ناپایدار امروزی افزایش پیدا کرده است.
امروزه بسیاری از والدین فرزندان خود را از بازی در محله یا پارکها منع میکنند. در صورتیکه جستجو و کاوش یکی از ابزارهای زیربنایی است و باید در اختیار کودکان قرار بگیرد. آنها باید بتوانند از این ابزارها و منابع دیگری که والدین در اختیار فرزندان قرار میدهند برای زمان بزرگسالی خود بهرهبرداری کنند.
دیدگاهتان را بنویسید