آموزش کودکان و روشهای یادگیری کودکان
آموزش کودکان باید متناسب با سن فرزند و شرایطشان باشد. از طرف دیگر روشهای یادگیری کودکان هم با یکدیگر فرق میکند ولی با این وجود، موضوعی که اهمیت دارد این است که کودکان در گام نخست از رفتار والدین و کسانی که از آنها مراقبت میکنند یاد میگیرند.
ابتدا به این موضوع اشاره کنم که یادگیری نوزاد از اطرافش بسیار بیشتر از چیزی است که تصور میکنیم. در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که نوزاد توانایی درک محیط اطراف را ندارد در حالیکه حتی رفتارها و احساساتی که اطرافیان از خود نشان میدهند در ذهن ناخودآگاه نوزاد نقش میبندد.
افرادی که زمان بیشتری را با نوزاد یا کودک سپری میکنند بیشترین تاثیرگذاری را روی او دارند برای همین یکی از مواردی که علاوه بر مراقبت از نوزادان و کودکان باید مورد توجه قرار بگیرد رفتارهایی است که والدین از خود نشان میدهند.
بچهها در یادگیری خیلی خوب عمل میکنند. حس کنجکاوی آنها زیاد است و توجه کافی به رفتار اطرافیان دارند. آنها سعی میکنند که رفتار دیگران را تقلید کنند.
علاوه بر تقلید که بچهها با نگاه کردن یاد میگیرند، روشهای دیگری هم وجود دارد که بچهها برای یادگیری استفاده میکنند. جالب است بدانید یکی از این روشها که به آن اشاره خواهیم کرد روش شنیداری است که کم اثرترین روش یادگیری است. در حالیکه اکثر والدین سعی دارند به این روش فرزندان خود را آموزش دهند.
در این مقاله به روشهای یادگیری کودکان و نوجوانان اشاره میکنم تا متوجه شوید که کدام روش برای آموزش کودک و نوجوان شما موثرتر است؟
آموزش کودکان با نگاه کردن
مهمترین و اثرگذارترین نوع یادگیری کودکان با نگاه کردن اتفاق میافتد. بچهها در دوران خردسالی برای اینکه توانایی انجام کارها را داشته باشند سعی دارند با مشاهده و تقلید از بزرگترها یاد بگیرند. این نوع یادگیری معمولا از والدین و اطرافیانی است که بیشترین ارتباط را با کودک دارند.
حدود ۹۰ درصد از رفتارها و کارهایی که ما در طول روز انجام میدهیم بصورت ناخودآگاه و از روی عادت است. بخاطر همین توجه کافی به این نوع رفتارهایمان نداریم ولی این رفتارها از چشم کودکی که کنجکاو است و دائم در حال بررسی محیط اطراف خود برای یادگیری است مخفی نمیماند.
کودکان با نگاه کردن به رفتار دیگران تقلید میکنند و شخصیت کودک به آرامی شکل میگیرد. به عبارت دیگر کودک با نگاه کردن به محیط اطراف و رفتار اطرافیان به یک درکی خواهد رسید که شخصیت او را شکل خواهد داد. در این دوران کودک هنوز آماده یادگیری شنیداری نیست و یادگیری کودک از طریق نگاه کردن است.
آموزش کودکان با بازی
با ورود نوزاد به دوره خردسالی، علاوه بر روش نگاه کردن و تقلید، بازی هم میتواند در یادگیری او موثر باشد. یادگیری کودک از طریق بازی اهمیت زیادی دارد چون آموزشی که از طریق بازی حاصل میشود به توانمندسازی کودک کمک زیادی میکند.
با بزرگتر شدن کودک، او میتواند نوع بازی را خودش انتخاب کند. معمولا کودکان بازیهایی را انتخاب میکنند که علاقه بیشتری به آنها دارد. حالا سوال اینجاست که کودک به چه بازیهایی علاقه نشان میدهد؟ جواب ساده است؛ بازیهایی که با عادتها و شخصیت او متناسب باشد. با انجام این بازیها کودک تجربه بیشتری کسب میکند.
اگر دقت کنید کودک بازیهایی را انتخاب میکند که با شخصیت و رفتارهایش سازگاری بیشتری دارد. با توجه به اینکه فهمیدیم شخصیت و رفتارهای کودکان با تقلید شکل میگیرد بنابراین کودک با انتخاب چنین بازیهایی به رفتارها و شخصیت درونیاش استحکام بیشتری میبخشد.
بازیهای گروهی نیز در یادگیری کودکان و نوجوانان تاثیر قابل توجهی دارد. در قدم اول بازیهایی که کودک با بقیه بچهها انجام میدهد باعث تقویت ارتباطات اجتماعی میشود. در بازیهای گروهی بچهها درک بهتری از دیگران خواهند داشت و عملکرد بهتری در بزرگسالی از خود نشان خواهند داد.
یادگیری کودکان با تجربه کردن
حس کنجکاوی در کودکان برای کشف محیط اطراف زیاد است. آنها ناشناختههای زیادی در محیط اطراف میبینند و سعی میکنند با امتحان کردن ناشناختهها را کشف کنند. همانطور که آدمهای بالغ و بزرگسال با انجام دادن کارها تجربه کسب میکنند، کودکان هم از این روش و با امتحان کردن درک و شناخت بهتری به دست میآورند.
در دوره نوجوانی حس کنجکاوی بچهها قویتر میشود. فرزند نوجوان بخاطر داشتن حس استقلالطلبی ممکن است بدون مشورت و توجه به نظر والدین، بعضی کارها را تجربه کند. اگر والدین سختگیری بر رفتار فرزند داشته باشند ممکن است نوجوان مخفیانه کاری را که دوست دارد انجام دهد. سختگیری والدین در بعضی مواقع منجر به پرخاشگری نوجوان میشود که در این زمینه میتوانید مقاله پرخاشگری کودکان و نوجوانان را مطالعه کنید.
اکثر بچهها در مقابل محدودیتی که برایشان ایجاد میشود رفتار منفی نشان میدهند و نیاز به استقلالطلبی در آنها پررنگتر میشود. بخاطر همین سعی کنید در مقابل کارهایی که فرزند شما دوست دارد انجام دهد و تجربه کسب کند واکنش منفی نشان ندهید. اگر این کار آسیب جدی ایجاد نمیکند او را آزاد بگذارید تا کسب تجربه کند.
بعضی مواقع تجربهای که بچهها بدست میآورند تاثیر بیشتری نسبت به صحبتها و آموزشهای والدین دارد. بچهها در سن پایین کار خطرناکی انجام نمیدهند که دردسر ایجاد کند برای همین اگر در این مرحله فرزندتان کارهای مورد علاقهاش را زیر نظر شما انجام دهد در دوره نوجوانی و جوانی هم از راهنمایی والدین استفاده خواهد کرد و کمتر به سمت مخفی کاری پیش میرود.
اما اگر والدین در دوره کودکی حساسیت زیادی نشان دهند و بچهها را از تجربه کارها منع کنند ممکن است در دوره نوجوانی و جوانی بطور مخفیانه به سمت تجربه کارهای پرخطر و پرریسک روی آورند. بخاطر همین سعی کنید بچهها در دوره کودکی کارهای کمریسک را تجربه کنند تا در دوره نوجوانی و جوانی حس استقلالطلبی آنها در حد مطلوبی قرار داشته باشد.
آموزش کودکان با سوال پرسیدن
یکی از راههای معمول در یادگیری روش پرسش و پاسخ است. کودکان سوالهای زیادی در ذهنشان شکل میگیرد. طبق تحقیقات علمی انجام شده، یک کودک پیشدبستانی بطور متوسط 75 پرسش در ساعت در ذهنش شکل میگیرد و دائم در تلاش است جواب این سوالات را از اطرافیان خود دریافت کند. سوالاتی که بچهها میپرسند و با کلمه «چرا» آغاز میشود درک عمیقتری برای آنها ایجاد میکند و جوابی که بزرگترها به این نوع سوالات میدهند در ذهن آنها ثبت میشود.
سوالهایی که بچهها میپرسند برایشان از اهمیت برخوردار است بنابراین سعی کنید جواب مناسبی به سوال فرزندتان بدهید. جواب سوالاتی که بچهها میپرسند در ذهنشان باقی میماند و یادگیری بهتری ایجاد میکند.
بهتر است والدین فضای مناسبی ایجاد کنند تا فرزندان بتوانند سوالات خود را به راحتی مطرح کنند. کودکان از زمانیکه قادر به صحبت کردن میشوند سوالات خود را از والدین میپرسند و تا وقتی رابطه فرزند با والدین صمیمی و قابل اعتماد باشد کودک و حتی نوجوان اولویت پرسیدن سوالاتش را از والدین قرار میدهد. ولی اگر این رابطه کمرنگ شود احتمال اینکه فرزندتان جواب سوالات خود را از روشهای دیگر پیدا کند بیشتر خواهد شد.
سوال پرسیدن درک فرزندان را بالا میبرد
شما میتوانید برای آموزش کودکان از روش سوال پرسیدن استفاده کنید. با سوال پرسیدن از کودک سعی کنید که خودش جواب سوال را پیدا کند. چنین روشی تاثیر بالایی در یادگیری کودک دارد.
این روش برای بالا بردن حرف شنوی فرزندان نوجوان و از بین بردن چالشهایی که با فرزندتان دارید هم کارساز است. مثلا وقتی فرزندتان اصرار به انجام کاری دارد که فکر میکنید اشتباه است، میتوانید از او سوال بپرسید.
سوالاتی از این قبیل که چرا میخواهی این کار را انجام دهی؟ این کار چه نفع یا ضرری دارد؟ و… کمک میکند که بچهها در مورد آن عمیقتر فکر کنند.
حتی اگر فرزندتان جواب سوال شما را ندهد اصرار به جوابگویی نداشته باشید. فرزندتان در مورد سوالتان با خودش فکر میکند و همین میتواند باعث شناخت بهتر او از موضوع شود.
بنابراین در مواقعی که دوست دارید فرزند شما شناخت بهتری نسبت به یک مسئله پیدا کنید میتوانید در مورد آن از او سوال بپرسید. سوال پرسیدن ذهن را درگیر میکند تا جواب آن را پیدا کند.
در خیلی مواقع نیز پاسخ بچهها باعث میشود شناخت و درک والدین بیشتر شود. به جرات میتوان گفت که بسیاری از تنشهای والدین و فرزندان بخاطر درک اشتباه است. در چنین شرایطی پاسخ فرزند میتواند به تغییر رفتار والدین منجر شود و والدین درک بهتری از رفتار فرزند داشته باشند. برای اینکه درک بیشتری از تاثیر سوال پرسیدن داشته باشید پیشنهاد میکنم مقاله قدرت سوال پرسیدن را مطالعه کنید.
آموزش کودک با شنیدن
شنیدن و گوش دادن به صحبت دیگران یکی دیگر از روشهای یادگیری در کودکان و نوجوانان است. البته یادگیری به این روش فقط از افراد قابل اعتماد صورت میگیرد.
همانطور که اشاره کردم کودکان وقتی توانایی صحبت کردن را بدست میآورند سوالاتشان را از روی کنجکاوی با اطرافیان نزدیک خود مطرح میکنند. با بزرگتر شدن آنها تعداد افرادی که فرزندان سوالات خود را از آنها میپرسند گستردهتر خواهد شد اما همچنان به افراد قابل اعتماد محدود است. این افراد علاوه بر والدین میتواند دوستان و معلمان باشد و جوابی که به پرسشها داده میشود نوعی یادگیری شنیداری است.
سوال پرسیدن فرزندان نشان دهنده این است که آنها طالب دانستن و یادگیری هستند. زمانیکه بچهها خودشان بخواهند اطلاعات کسب کنند، یادگیری میتواند از این روش ایجاد شود.
توجه داشته باشید که یادگیری از این روش فقط زمانی اتفاق میافتد که کودک یا نوجوان این خواسته را داشته باشد. یعنی خودش احساس نیاز برای دانستن جواب یک سوال یا یادگرفتن یک موضوع داشته باشد. در غیر اینصورت آموزشی که بدون تمایل به آنها داده شود چندان در یادگیری موثر نیست.
نمونههای زیادی از این آموزشهای بیثمر را در مدارس و نصیحتهای والدین میتوان مشاهده کرد. برای همین کماثرترین نوع یادگیری، یادگیری شنیداری است مخصوصاً زمانیکه ارتباط خوبی بین بچهها و گوینده برقرار نباشد.
اگر میخواهید با صحبت کردن فرزندتان را در زمینهای راهنمایی کنید ابتدا به طرح سوال بپردازید. طرح سوال کمک میکند ذهن فرزندتان برای شنیدن و درک موضوع آمادگی پیدا کند و به صحبتهای شما توجه بیشتری داشته باشد.
نتیجهگیری از روشهای آموزش کودکان
همانطور که ملاحظه کردید آموزش کودکان و نوجوانان به روشهای مختلفی امکانپذیر است. کیفیت یادگیری کودکان و نوجوانان بستگی به شرایط موجود و نوع ارتباط بچهها با آن فرد دارد.
مسئلهای که اهمیت دارد بررسی دلیل کمتوجهی بچهها به صحبتها و راهنماییهایی است که والدین با آنها دارند. معمولاً والدین دوست دارند تجربهها و دستاوردهای خود را به فرزندان انتقال دهند. در حالیکه تجربه والدین از راه شنیدن به فرزند منتقل نمیشود بخصوص اگر انتقال تجربیات حالت نصیحت داشته باشد. روش آموزش و گفتگو را باید به گونهای انجام دهید که فرزند بتواند موضوع را درک کند و برای درک راحتتر ارتباط صمیمی با فرزند اهمیت دارد.
موضوع مهم دیگری که مطرح شد روش یادگیری کودک با نگاه کردن بود. این روش بیشترین تاثیر را در الگوبرداری بچهها دارد اما والدین کمتر به این موضوع توجه دارند. فرزندان بطور ناخودآگاه از رفتار و نگرش والدین الگوبرداری میکنند و طبیعی است که اگر صحبتها و آموزشهای والدین همسو با رفتار و نگرشی که دارند نباشد تاثیر چندانی روی فرزند ندارد.
دیدگاهتان را بنویسید